برای اندازه گیری دقیق یک زلزله از دو کمیت "بزرگی" و "شدت" استفاده می کنند.
از سال 1890 ، زلزله نگارهایی در جهان وجود داشته اند که نسبت به پیشرفت علوم فناوری زمان خود می توانستند، نسبت به وقوع و بزرگی یک زلزله واکنش نشان دهند. اما تا سال 1930 که چارلز فرانسیس ریشتر، زمین شناس کالیفرنیایی، موضوع بزرگی زلزله را مطرح نکرده بود، مسأله تعیین بزرگی زمین لرزه بدون حل باقی بود. مبانی ایده ریشتر بسیار ساده بود. او توانست، با اندازه گیری فاصله میان کانون یک زلزله و دستگاه زلزله نگار همچنین ابعاد منحنی های ثبت شده روی زلزله نگار، بر اساس یک ریشتر از تجربه های بدست آمده تا آن زمان، زلزله ای را در کالیفرنیا اندازه گیری کند.
واضح است که هر قدر قدرت زلزله زیادتر باشد، ارتعاشات ناشی از آن شدید تر است. به علاوه، دامنه امواج ناشی از هر زلزله به قدرت ارتعاشات آن بستگی دارد. چون دامنه امواج زلزله بر حسب ازدیاد فاصله از کانون کاهش می یابد – یعنی هر چه از کانون زلزله دور می شویم، امواج کم دامنه تر می شوند – هنگامی که از دامنه صحبت می شود، باید فاصله ثابتی از کانون مورد توجه باشد. بنابراین طبق قرداد، دامنه حرکات زمین را از فاصله 100 کیلومتری کانون اندازه گیری می کنند. با اندازه گیری بزرگی، به آسانی می توان مقدار انرژی حاصل از یک زلزله را بدست آورد. انرژی زلزله ای که بزرگی آن 5 باشد، تقریبا معادل انرژی بمب اتمی است که در هیروشیمای عمل کرد. اما باید بدانیم که اندازه گیری بزرگی یک زلزله، روش تعیین شدت را کامل می کند، در حالی که بیشتر اوقات، شدت را بزرگی اشتباه می گیرند؛ یعنی مقیاس مرکالی را با مقیاس ریشتر مخلوط می کنند. هر قدر لرزش زمین شدیدتر باشد، خسارت ناشی از آن بیشتر خواهد بود. بنابراین، اگر چه بین بزرگی و شدت رابطه ای وجود دارد، اما این رابطه روشن و مشخص نیست.
منبع: تبیان
دیدگاه جدیدی بگذارید